حجتالاسلام غلامی، از اعضای سابق دفتر حضرت آیتالله بهجت(دامتبرکاته) نقل کردهاست: «روزی شهرام جزایری، بر اساس ارتباطهایی که ایجاد کردهبود از فرزند آیتالله بهجت(دامتبرکاته) درخواست ملاقات با آقا را داشت. اما وقتی این جریان به اطلاع حضرت آیتالله بهجت(دامتبرکاته) رسید وی مخالفت کرد».
شهرام جزایری با طرح ترفندی، روزی به مقابل مسجد حضرت آیت الله بهجت(دامتبرکاته) در قم می روند تا وقتی که حضرت آقا از نماز فارغ می شوند، از فرصت استفاده کنند و وارد دفتر یا منزل آقا شوند و ملاقاتی انجام دهند. به همین منظور بیرون مسجد منتظر میمانند تا نماز تمام شود و آقا از مسجد بیرون بیایند.
حضرت آیت الله بهجت(دامتبرکاته) همیشه سرشان پایین است و به کسی نگاه نمیکنند. وقتی از مسجد خارج شدند، یکی از دوستان و نزدیکان شهرام جزایری به آیت الله بهجت(دامتبرکاته) نزدیک شد و به آقا گفت: حضرت آیتالله؛ آقای شهرام جزایری از تجار خیر تهران(!) هستند و فعالیتهای خیریه فراوانی انجام میدهند و برای عرض ارادت و دستبوسی خدمت رسیدهاند، در این هنگام آقا سر مبارک را بالاگرفتند و به شهرام جزایری نگاهی کردند و فرمودند: «برو و از کارهای خیری که انجام داده ای توبه کن!».
پی نوشت:
پن1: این اولین نوشته همسر سوزن بان2 در این وبلاگ است.
پن2: دو روز است که با همسرم، برای یک مسافرت کوتاه به استان گیلان سفر کردهایم. شب گذشته در اتوبوس با پیرمرد نورانی و اهلدلی آشنا شدیم که برای ما صحبتهای زیادی کرد. اهل دل و ذکر بود. او که از ارادتمندان حضرت آیت الله بهجت(دامتبرکاته) بود و با دفتر آیت الله بهجت(دامتبرکاته) ارتباط داشت. این خاطره را با سندش برایمان نقل کرد. به او گفتیم: «این مطلب را منتشر میکنیم». او هم تأکید کرد که این مسأله قطعی است و من از جاهای مختلف تحقیق کردهام. جمله نقل مستقیم از حجتالاسلام غلامی یکی از اعضای دفتر آیت الله بهجت است.
پن3: این یادداشت را از منزل عمه همسرم، آنلاین کردیم? دستشان درد نکند... . موفق باشید.
پن4: این یادداشت 5 تیرماه سال 86 در وبلاگ ارایه شدهبود که با توجه به وضع موجود دوباره در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفت.