«خداي من كيست؟»
يكي از مهمترين مسائل زندگي ما، نخست اين است كه من بندهي كيستم؟
زيرا خداوند اشاره دارد كه: رستگاري و تعالي تو در اينست كه بندهي حق، بندهي پروردگار آسمانها و زمين باشي، اينگونه من هم براي تو و در زندگي تو، آشكارا حضور دارم.
بسياري از ما فقط در سطح حرف و گفتار، بندهي خدا هستيم و اغلب ما بندهي نفس پليد و شيطاني خويش ميباشيم. اختيار از بارزترين نشانههاي بندگي است. يعني اينكه وجود ما در اختيار كيست؟ در جهت خواستههاي چه كسي حركت ميكنيم، خود يا خداوند؟ به چه كسي توجّه ميكنيم، خود يا خداوند؟ در انديشهي كه هستيم، خود يا خداوند؟ در خدمت كه هستيم، خود يا خداوند؟...
كسي كه بندهي نفس پليد و شيطاني يعني بندهي تمايلات و خواستههاي شخصي خود بود، بدون شك اين تاريكي و پليدي، و بدي و زشتي نفس شيطاني است كه بر زندگي او سايه ميافكند.
بنده، كاملاً در خدمت و اختيار خالق خويش است. امّا چه چيزي را بايد در اختيار و در خدمت خداوند قرار داد؟ زمان و توان خود را، اراده و انديشهي خود را، امكانات و قابليّتهاي خويش را، سرنوشت و زندگي خود و كلّ وجود خود را.
برگرفته از سخنان استاد ايليا ميم (پيمان فتاحي)
در کتاب جريان هدايت الهي
www.ostadfatah.com