«خداي من كيست؟»
يكي از مهمترين مسائل زندگي ما، نخست اين است كه من بندهي كيستم؟
زيرا خداوند اشاره دارد كه: رستگاري و تعالي تو در اينست كه بندهي حق، بندهي پروردگار آسمانها و زمين باشي، اينگونه من هم براي تو و در زندگي تو، آشكارا حضور دارم.
بسياري از ما فقط در سطح حرف و گفتار، بندهي خدا هستيم و اغلب ما بندهي نفس پليد و شيطاني خويش ميباشيم. اختيار از بارزترين نشانههاي بندگي است. يعني اينكه وجود ما در اختيار كيست؟ در جهت خواستههاي چه كسي حركت ميكنيم، خود يا خداوند؟ به چه كسي توجّه ميكنيم، خود يا خداوند؟ در انديشهي كه هستيم، خود يا خداوند؟ در خدمت كه هستيم، خود يا خداوند؟...
كسي كه بندهي نفس پليد و شيطاني يعني بندهي تمايلات و خواستههاي شخصي خود بود، بدون شك اين تاريكي و پليدي، و بدي و زشتي نفس شيطاني است كه بر زندگي او سايه ميافكند.
بنده، كاملاً در خدمت و اختيار خالق خويش است. امّا چه چيزي را بايد در اختيار و در خدمت خداوند قرار داد؟ زمان و توان خود را، اراده و انديشهي خود را، امكانات و قابليّتهاي خويش را، سرنوشت و زندگي خود و كلّ وجود خود را.
برگرفته از سخنان استاد ايليا ميم (پيمان فتاحي)
در کتاب جريان هدايت الهي
www.ostadfatah.com
آقا سلام عليكم
دست علي يارتان
ما بي اجازه لينك كرديم وبلاگ شما را.
حلال كنيد.
يا حق
با عرض سلام
اخبار جالبي بود
از اين كه هميشه اين وبلاگ را قابل مي دانيد قدر داني مي كنم ان شا الله راهي را كه همه ماانتخاب كرديم از آن راه باز نمانيم
شما هم موفق باشيد و سربلند
سلام
وبلاگ پر محتوايي داريد
موفق باشين
با سلام
از حضور گرم و صميمي شما در وبلاگ فصل سكوت تشكر مي كنم.
راستي از راهنمايي ها و پيشنهادات شما با كمال ميل استقبال خواهم نمود.
با تشكر
فرهاد جان منتظر يك جلسه مباحثه با شمت هستم
از اين كه حرف هايم بي روح مي باشد به جهت ورود تازه به ميدان قلم است
اگر بيشتر نقدم كنيد و راه كار براي بهتر شدن بدي برام شادي آور است
اردات داريم
حسن صحرايي
سلام.
طرح بسيار جالبيه. بخصوص در مترو كه وقت نسبتا تلف ميشه، گرچه راه هر چقدر هم كه دور باشه زياد طول نميكشه. به جاي زل زدن به صورت اين و اون، خوندن كتاب خوبه...نه؟!
با تشكر از اردات شما و علاقه منديتان به مباحث طلبگي
اين نوع نگاه شما به حوزه نشان عشق و اردات شما به ترويج فرهنگ و معارف اسلامي را نشان مي دهد
ممكن است برخي برشما خورده بگيرند ولي در اين فضا بدون اين رفتار طبيعي به نظر مي رسد و نيازمند صبر و حوصله بيش از اين را مي طلبد
به گفته برخي اگر شما را در كارهاي فرهنگي از در به بيرون راندن از ژنجره واردشويد و هرگز احساس خستگي نكنيد
ارادت مند شما
خبرنگار طلبه
با سلام خدمت طلبه سوزني، دوست و همكار گرامي خودم
بي شك اين يكي از بهترين ابتكاراتي بوده كه من از مسولين خدمتگزار ديدم. ولكن نكتهاي كه نبايد از نظر دور داشت، ازدحام بي حد و اندازه در كابينهاي مترو مخصوصا در بعضي از ايستگاههاي آن است.
يه جورايي حيفم اومد كه اين كتابها رو تو اون شلوغي به مردم ميدن، كالش لا اقل اونارو از ورقههاي فلزي، پلاستيكي و ... ميساختن كه اين كتابا چند صباحي دوام مياوردن. ديگه عرضي ندارم.
موفق باشيد.
سوزن بان جوان
جداً كار جالبيه و مطمئنا با عملكرد خوب مسئولين، از طرح بيشتر هم استقبال مي شه . واگر با برنامه و دقت زياد انجام بشه در آينده مي تونه بسيار اثر گذار باشه .
خسته نباشيد مي گم به طراح و مسئولين اجرايي اين برنامه و
خسته نباشيد مخصوص به سوزن بان جوان كه اين اخبار را با قلمي زيبا انعكاس مي دن .
راستي فكر كنم كه هديه قرحه كشي يك جلد كتاب حكايت پارسيان باشه نه !!!
التماس دعا
سلام جناب سوزنبان عزيز
ممنونم از لطف و محبتتان
با عرض معذرت بسيار و شرمندگي فراوان، كامنتتون رو به دليل خاصي كه
انشاءالله شفاها عرض ميكنم پاك كردم.
خوشحال شدم كه مينويسيد؛ در نت يا هر جاي ديگر. خدافظ
خوشحالم با وبلاگتون آشنا شدم.
اين دفعه كه خواستم بليط بگيرم سراغش رو ميگيرم.
به روزم دوست داشتي سر بزن.
باشه قبوله هرچي تو بگي!