تو اين مدت خيلي موضوعات ، شكل ديگري به خودشون گرفته ... موضوعاتي درهم تنيده شده كه ...ولي هر موضوع تابع شخصي (كه پديد آوردنده اش است) است!مي دونم كه اين تفكره خيلي ايده آلي هست ؛ ولي واقعيت اينه كه يه زماني فكر ميكردم ميشه آدم و عالم رو عوض كرد . ميشه طرحي نو در انداخت و كلي وضع رو سر و سامان داد . شايد بشه گفت اين حاصل زندگي دانشجوييه . ولي هنوز هم اين شور رو دوست دارم . هنوز دوست دارم كه دنبال چيزايي برم كه 90% معلومه ابر و باد و مه و خورشيد و فلك و كلي آقازاده در كارند تا همين وضع ادامه پيدا كنه . ولي خوب اين دغدغه از بين نميره. چه خوش گفت ؛ من نه آن رندم كه ترك شاهد و ساغر كنم ، محتسب داند كه من اينكارها كمتر كنم .... حتي اگه از اولش بدوني كه عوامل مافيايي قدرت نميزارن افكار عدالتخواهي جامعه به سرانجام برسه دغدغه از بين نخواهد رفت .با وجود رئاليست موجود در جامعه ما همچنان دغدغه داريم پس مينويسم ... خواه تو از اين مقال پند گير ، خواه ...